عاشقانه های اسماو بابایی
باباجونم به اندازه تمام لحظه هایی که واسه اومدنم انتظار کشیدی،اندازه تمام اشکایی که ازلحظه دردکشیدن مامانم تا لحظه به دنیااومدنم ریختی،به اندازه همه اون نگرانیات واسه سالم بودنم،اندازه ذوق وشوقت موقع سونوگرافی وقتی برای اولین بارصدای قلبموشنیدی،اندازه اون شبایی که تا صبح بیدارموندی ومنوتوبغلت راه بردی تابخوابم اندازه همه عشقی که به من داری دوست دارم.هنوز گرمای دستات مثل وقتی که توشکم مامانم بودم نازم میکردی وباهام حرف میزدی گرمم میکنه،صدای مهربونت ارومم میکنه وقتی برام لالایی میخونی.میدونم این دستایی که امروزبغلم می...
نویسنده :
مامان اسما
6:46